خاطرات فرزند دلبندم

نوشته خاله زهرا

سلام عزيز خاله قربونننننننننننننن قد و بالاي نيم وجبت بشممممممم عزيز خاله ۳مرداد ۹۲به دنيا اومد و گرمي به خانواده اش داد عكسهاي زيادي ازش گرفتم ولي دوربينم اين چند روز به كل يادم ميره بيارم شرمنده خاله جون قربونت بشم كه اينقدر آروم و ناز هستي الهي زود زود بزرگ و تپل و البته عين اميرحسن شيطون شيطون بشي
8 بهمن 1392

مامانی برگشت سر کار

سلام دردونه مامان سلام عزیز دلم الهی بمیرم که مجبور شدم تو رو تنها بزارم و بیام سر کار عزیز دلم از دورید دارم دق میکنم مامانی هر چند میدونم پیش عزیز جون هستی و خوب ازت مراقبت میکنن ولی بازم دلم بچمو میخاد دلم میخاد بغلش بگیرم و بوس بوسیش کنم و از شیره وجودک بهش بدم بخوره . ۶ ماه گذشت و پسر ما ۶ ماهه شد وای که چه روزایی بود خیلی حرف برای گفتن دارم خیلی هم عکس برای گذاشتن امروز که اومدم سر کار کلی کار داشتم نتونستم وبلاگ عرشیا رو آپ کنم این ۶ ماهم که اینترنت نداشتم حالا انشالله حرفای نگفته رو میزنم و عکساش نذاشته هم میذارم . ...
7 بهمن 1392

درددونه خاله

enter> يكي يادگاري به مناسبت سي امين تولد خاله زهرا     اينم جغله نميدونم چند روزهه دقيق تاريخ عكس نميدونم كيه و چند روزهه هست ولي فكر كنم براي عيد غدير بود ديگه خودتون حساب كنيد چند روزهه هست قربونش بشم اينقدرررررررررررررر شيرين شده اين پسرگلمون اينقدر براي خاله اش  اوغون ميگه ميخنده مشالله هزار ماشالله اينم وقتي اغون ميگه ببين چقدر مزه داره الهيييييي قربونت بشم اقه مزه داري   خاله زهرا تولدت مبارككككككككككككككككككككككككككك ...
14 آبان 1392