حس مامانی
÷سرم حالم خیلی بده خیلی بد
میدونم که وبلاگت همش پر شده از دلتنگی مامانی ولی این روزا از دورید مامانی داغونه دست خودم نیست وقتی شیرم میریزه و لباسمو خیس میکنه دلم میخاد از ناراحتی دوری از تو بشینم یه دل سیر گریه کنم من یه مادرم دلم میخاد هر لحظه حست کنم و از شیره وجودم تغذیه ات کنم ولی کو غرشیای من من اینجا پشت میز اداره تو هم تو خونه پیش عزیز جون کاش میتونستم دو دقیقه ای بیام پیشت سیرت کنم و برگردم .
این بدترین زجری هست که دارم از دورید میکشم دست خودم نیست
نمیدونم کسی منو درک میکنه یا نه ، گفتم حداقل بیام و تو وبلاگت با نوشتن برای تو خودمو خالی کنم چه میشه کرد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی